عطر حضور
بسم رب الشهدا و الصدیقین آیت الله بهجت می فرمودند: « توفی ولیّ الله » فردا دیدند آقای قاضی وفات کرده است. » حاج سید علی آقا قاضی فرزند حاج سید حسین قاضی است. ایشان در سیزدهم ماه ذی الحجة الحرام سال 1282 هـ.ق. در تبریز متولد شد و او را علی نام نهادند، بعد از بلوغ و رشد به تحصیل علوم ادبیه و دینیه مشغول گردید . در سن 26 سالگی به نجف اشرف مشرف شد و تا آخر عمر آن جا را موطن اصلی خویش قرار داد . آقا سید علی قاضی در مورد یکی از اساتیدشان میفرمایند : آدم اینها را که میشنود از نماز واجب های چند دقیقه ای خود خجالت میکشد !! مرحوم قاضی در تفسیر قرآن کریم و معانی آن ید طولائی داشت . خودآیت الله قاضی گفته اند: « اذا تقرب الیّ شبراً تقربت الیه ذراعاً : و هرگاه به اندازه یک وجب به من نزدیک شود به اندازه زراعی به او نزدیک شوم.» به هر حال، میرزا علی آقا قاضی پس از سالها تدریس معارف بلند اسلامی و تربیت شاگردان الهی، در روز دوشنبه چهارم ماه ربیع المولود سال 1366 مطابق هفتم بهمن ماه در نجف اشرف وفات کرد و در وادی الاسلام نزد پدر خود دفن شد. مدت عمر شریف ایشان هشتاد و سه سال و دو ماه و بیست و یک روز بوده است. …. امامرحوم علامه آقا سید عبدالعزیز طباطبائی یزدی نقل نمود که از استادم مرحوم آیت الله العظمی خوئی شنیدم که فرمود: « در ایام وفات استاد اخلاق آقا سید علی قاضی تبریزی تناثر نجوم رخ داد و این به جهت رفعت مقام آن مرحوم بود. مرحوم طباطبائی یزدی نقل کرد که ما گفتیم: این اصلاً محال است که ستاره ها به خاطر کسی ریزش کنند و سقوط نمایند ولی استادمان آقای خوئی تأکید نمود، شما انکار کنید من که خودم این واقعه شگفت انگیز را با چشمان خود دیدم و نمی توانم چیزی را که در پیش من یقینی است، انکار نمایم. » وصیت های آیت الله قاضی : [که] عمده آنها نماز است. نماز را بازاری نکنید؛ (1) اول وقت به جا آورید با خضوع و خشوع؛ (2) اگر نماز ا تحفظ کردید همه چیزتان محفوظ می ماند (3) تسبیح صدیقه کبری سلام الله علیها و آیه الکرسی در تعقیب نماز ترک نشود… (4) درمستحبات (تعزیه داری و زیارت حضرت سید الشهداء) مسامحه ننمایید (5) روضه هفتگی ولو دو سه نفری باشد؛ اسباب گشایش امور است و اگر از اول عمر تا آخرش در خدمت آن بزرگوار از تعزیت و زیارت و غیرهما را به جا بیاورید. هرگز حق آن بزرگوار ادا نمی شود و اگر هفتگی ممکن نشد دهه اول محرم ترک نشود. (6) دیگر آن که، اگر چه این حرف ها آهن سرد کوبیدن است، ولی بنده لازم است بگویم: پی نوشت: از وبلاگ فرمانده لشگر14، حاج حسین خرازی.... اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم- التماس دعای فرج یاعلی مدد بسم رب الشهدا و الصدیقین سلام به همه ... خیلی نکته ی مهمیه ها! همین که پیامبر ما وقتی داشت میرفت ، به جای هر حرف دیگه ای که می تونست بزنه ، گفت: امّتی.... پی نوشت: حقیقت رو میگن به خاطر حجابش نمیشه شناخت... چون پنهانه... اما این روزا انگار حقیقت رو از شدت وضوح و روشنی نمیتونیم ببینیم... وقتی خوب به ماجراهای زندگی هامون نگاه کنیم ، خیلی شبیه خاله بازی های بچگی ان که ادمهاش بزرگ شدن و اسباب بازی های پلاستیکی اش ، واقعی!! نتیجه ی اخلاقی اش اینه که پس اصولا مسئله چیز دیگری است... دنبال حقیقت باید جای دیگه ای بود غیر از این گذر پر زرق و برق. جایی درباره مصلحت و حقیقت می خوندم: بعضی خیال می کنند که مصلحت در مقابل حقیقت است ، در صورتی که مصلحت هم یک حقیقت است . اصلا حقیقت و مصلحت از هم جدا نیستند. مصالح پنداری و شخصی است که بد است. وقتی مصلحت شخصی نیست وقتی مصلحت مردم و مصلحت کشور است این می شود یک امر مقدس ، یک امر خوب، یک چیز عزیز، چرا ما باید از آن فرار کنیم؟خود مصلحت هم یکی از حقایق است. اینجور نیست که هر چه اسم مصلحت رویش بود، این یک چیز منفی ای باشد. بعضی اینجور خیال می کنند: آقا مصلحت اندیشی نکنید؟ خوب، بله، گاهی انسان مصلحت اندیشی می کند. خود مصلحت اندیشی یکی از حقایقی است که باید به آن توجه داشت ، این جزو مسلمات و واضحات اسلام است. صلاح نیست گاهی اوقات انسان یک چیزی را علنی کند فرض کنید یک نقطه اشکال کوچکی هست این را ده برابر بزرگش کنند، مایه ناامیدی و مایه سیاه نمایی و اینها قرار بدهند، چه لزومی دارد؟ خوب، انسان این را به شکل دیگری حل می کند بنابراین موضع نگرفتن علنی، ناشی از این علل منطقی و معقول است . توجه بکنید در این اظهاراتی که برزبان می آورید در طرف مقابل ، دشمن از روی غفلت خود یک پیام غلطی دریافت نکند. چون گاهی اوقات ما قصد بدی هم نداریم اما طوری حرف می زنیم که طرف مقابل از حرف ما دچار اشتباه می شود ، خیال می کند که یک گرایش طرفدار او در بین این مجموعه وجود دارد آن وقت تشویق می شود و روحیه پیدا می کند ، مواظب باشید دشمن روحیه پیدا نکند. این طور نیست که همه کسانی که به دشمن کمک می کنند، کسانی باشند که دشمن را شناخته اند و نقشه کلی و مهندسی کلان او را نسبت به نظام دانسته اند و عالما و عامدا به او کمک می کنند؛ نه عده ای هم هستند که اگر به آنها گفته شود شما دارید به دشمن کمک می کنید ، حاضرند یقه خودشان و شما را بگیرند و پاره کنند و بگویند این حرفها چیست؟ این ها واقعا هم با دشمن مخالف و بدند. اگر شما مهندسی کلی و کلان نظام را در نظر داشته باشید، از این پرهیز خواهد شد. هر کس متوجه خود و مراقب خود و رفتارش باشد، از اینکه نادانسته و ناخواسته کمک دشمن باشد، پرهیز خواهد کرد. وقتی حروف کلمه یا جمله ای در جدول گذاشته می شود، باید عبارتی درست شود. بعضی ها نمی دانند حرفی که دارند در این خانه می گذارند، مکمل آن عبارت است. تمهیداتی فراهم می شود و این ها می آیند این حرف را در این خانه می گذارند-« وهم یحسبون انهم یحسنون صنعا»- دلیل و استدلالی هم برایش درست می کنند، اما توجه ندارند که این حرف ؛ آن کلمه یا جمله پانزده حرفی جدول را یک قدم به تحقق نزدیک کرد. مثل یک پازل که جاها معین است و معلوم است که چه قطعه ای کجا باید گذاشته شود. نادانسته از من نوعی می خواهند که این قطعه را اینجا بگذارم ، من هم فکر می کنم اشکالی ندارد، غافل از اینکه وقتی این جزء با آن نود جزء دیگر همراه شد، ان شکل ظاهر می شود و من کمک کننده به تشکیل آن بوده ام! بعضی این طور عمل می کنند. مثلا اگر دشمن بخواهد برای تحقق آرزوی بزرگ خود- که ریشه کنی جمهوری اسلامی و پایین آوردن پرچم اسلام از قله این کشور است- طراحی کند،طبیعتا طراحی ،اجزا و مقدماتی دارد. ایجاد اختلاف، ایجاد بی ایمانی، ایجاد مشکلات برای مردم، عمیق کردن فاصله طبقاتی، ترویج فساد، بدبین کردن مردم به مسئولان، دستگاه های ضابط و انضباط بخش را از حیثیت انداختن- مثل از حیثیت انداختن قوه قضائیه، از حیثیت انداختن شورای نگهبان، از حیثیت انداختن مجلس، از حیثیت انداختن دستگاه های گوناگون- همه جزو اجزاء اینهاست. بعضی ها به این بخش کمک می کنند، بدون اینکه به ارتباط این بخش با دیگران توجه کنند، این بر اثر عدم بصیرت است... صلوات با عجل فرجهم فراموش نشه- شهادت نصیبتون یاعلی مدد بسم رب الشهدا و الصدیقین روضه خون از صبر میگفت، از کوچه های بنی هاشم... از دست های بسته ... از دل خون برادر... از سری که... از عصر عاشورا که نمیشه ازش نوشت حتی! و اون تمام مدت به این فکر میکرد که چی شد صبر ایوب شد مثل استقامت؟! از دست دادن گله و مال و فرزند سخت تره یا فراق امام زمان...؟! امان از دل این خواهر.... پی نوشت : از بقیع چی میشه گفت... حتی جرات نمیکنی یه زیارت عاشورا بخونی ... بهترین ادم های روی زمین رو مثل ادم های دیگه توی بقیع خاکشون کردن... انگار این چهار بزرگوار همچنان که در زندگی رعایت پایین ترین مردم رو میکردن ، بدن های پاکشون بعد از مرگ هم به این مردم داری پایبنده! و چه احساس عاشقانه ای... از پیامبر به ارث بردن این همه عشق رو! پی در پی نوشت: فردا روزیه که دنیا یکی از بهترین باباهای دنیا رو از دست میده.... صلوات با عجل فرجهم فراموش نشه - شهادت نصیبتون یاعلی مدد بسم رب الشهدا و الصدیقین سلام به همه پیامبرمون-صلوات خدا بر او و آلش- فرمودند: وجود یک عالم برای ابلیس از هزار عابد سخت تر است ، چرا که عابد به فکر خود است و عالم به فکر دیگران پی نوشت: من الان دقیقا چی بگم ولی حرف اول و آخرو پیامبر گفتن؟! تا چند وقت پیش درگیر دعوای عقل و عشق بودم ، حالا گیر و گرفتاری علم و دین هم اضافه شد!! حالا اگه مردین بگین دو دوتا چند تا میشه؟!!! نه خداییش ، مشکلات و مسائل عظیم دنیا رو هم که باید ما دانشجو ها حل کنیم... اساسا هر چی کار سخته مال همین قشر زحمت کش دانشجوئه!! از هر زاویه ای به قضیه نگاه کنیم ها ، به قول دکتر : پدر! مادر! ما متهمیم... پی در پی نوشت: هنوز اون کتاب رو نخوندم ولی انشااله میخونم بعد خان هفتم امتحانات این ترم! شهید بشی صلوات+عجل فرجهم- یاعلی مدد بسم رب الشهدا و الصدیقین سلام دوستان! یاد اون جمله ی اسماعیل هنیئه (در بحبوحه ی نسل کشی22 روزه غزه) افتادم که چقدر زیبا گفت: اگر هزاران نفر از ما را بکشند ، پس هرگز نخواهند توانست روح عبادت ، اصالت و ایمان را در ما نابود کنند...حتما تا حالا خبر شهادت ، مصطفی احمدی روشن ، دانشجوی دکترای دانشگاه صنعتی شریف و مسئول بازرگانی سایت هسته ای نطنز رو شنیدید. می خوام به رسم روزهای بهمن57 بگم: برادر شهیدم ، شهادتت مبارک! از خدا فقط میخوام که توفیق "دانش جو" بودن رو به همه ی دانشجویان مسلمان بده تا به همه ی دشمنان اسلام ثابت بشه که علَم علم هیچ وقت روی زمین نمی مونه... دنیا بدونه که ما تا اخر ایستادیم... پای همون ارمان هایی که پدرانمون به خاطرش جنگیدن و خون دادن... پی نوشت(با ربط): ایستادگى شرط اول است. ملتها در راهى که شروع میکنند، باید استقامت کنند...
پی نوشت(بی ربط!): خیال میکنند ما امروز در شرائط شِعب ابىطالبیم. اینجور نیست. ما امروز در شرائط شِعب ابىطالب نیستیم؛ ما در شرائط بدر و خیبریم. ما در شرائطى هستیم که ملت ما نشانههاى پیروزى را به چشم دیده است؛ به آنها نزدیک شده است؛ به بسیارى از مراحل پیروزى، با سرافرازى دست پیدا کرده است. پی نوشت(بی ربط تر!!): کاش یادمون نره ، برادرا و خواهرامون رو توی غزه! هولوکاست واقعی در غزه هنوز هم در حال وقوعه... و مدت هاست در بحرین و جاهی دیگه ادامه داره! یادمون نره که هنوز هم هر روز ادم هایی از گرسنگی و بیماری میمیرن ، در حالیکه عده ای از شدت شکمبارگی دچار مرض های ناشناخته ای میشن! ظلم وجود داره ... حق کشی وجود داره ... آرمان کربلا هنوز زنده است... دنیا همیشه منتظر قیام یه اباعبدلله... یه اباصالح... یه انسان کامله... اگه درست نگاه کنیم ، زمان نگذشته ... هر روز عاشوراست ... چشماتون رو لازم نیست ببندید تا تصور کنید ، لازم نیست چله بگیرید تا خواب امام رو ببینید... ندای هل من ناصر همین الان ، برای من و شما تکرار میشه! فقط باید لحظه شناس باشیم... شهید بشی صلوات(با عجل فرجهم) - یاعلی مدد بسم رب الشهدا و الصدیقین اندیشه ، قیافه ی رو به طبیعت ذکر است و ذکر ، قیافه ی رو به ماوراء طبیعت اندیشه... پی نوشت1: سلام دوستان پی نوشت2: این جمله رو مدتیه دارم با خودم تکرار میکنم ... گاهی بی اون که بدونم بلند بلند میگم! این از حرفای علامه جعفری-ره- هست... مدتیه میخوام درگیر افکارش بشم... به نظر شخصیت جالبی میاد پی نوشت3: نهم دی ماه رو توی تقویم نوشتن روز بصیرت... برای درست نگاه کردن ، هر روز فرصت هست اما یادمون نره شاید فردا دیگه نباشیم... وظیفه رو باید در لحظه شناخت و عمل کرد؛ به قول مولامون امام علی-علیه السلام- جنگ ، جنگ ثانیه هاست! اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجههم یاعلی والتماس دعای فرج بسم رب الشهدا و الصدیقین بودن یا خوب بودن ؟ خوب بودن یا بهتر بودن ؟! بهتر بودن یا بهترین بودن ؟!! بهترین بودن یا نبودن ... ؟؟؟ پی نوشت: گاهی خیالم میگه شاید پیامبران بیش از 124000 نفر بودن... یکی اش همین مرحوم شکسپیر(ره) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یاعلی والتماس دعا
« شب قبل از وفات آقای قاضی، کسی خواب دیده بود که تابوتی را می برند که رویش نوشته شده بود
« شبی از شبها را به مسجد سهله می گذارنیدم- زاده الله شرفاً- به تنهایی به نیمه شب یکی در آمد و به مقام ابراهیم علیه السلام مقام کرد و از پی فریضه صبح در سجده شد تا طلوع خورشید. آنگاه برفتم و دیدم عین الانسان و الانسان العین آقا سید احمد کربلایی بکاء است، و از شدت گریه، خاک سجده کاه گل کرده است! و صبح برفت و در حجره نشست و چنان می خندید که صدای او به بیرون مسجد می رسید. »
« چون بیست سال تمام چشمم را کنترل کرده بودم، چشم ترس برای من آمده بود، چنان که هر وقت می خواست نامحرمی وارد شود از دو دقیقه قبل خود به خود چشم هایم بسته می شد و خداوند به من منت گذاشت که چشم من بی اختیار روی هم می آمد و آن مشقت از من رفته بود. » و ایشان نا امید نمی شود، می داند که طلب حقیقی جدا از مطلوب نیست زیرا که شنیده است:
- اطاعت والدین،
- حسن خلق،
- ملازمت صدق،
- موافقت ظاهر با باطن،
- و ترک خدعه و حیله،
- و تقدم در سلام،
- و نیکویی کردن با هر بر و فاجر
- که دل هیچکس را نرنجانید،
- دل هیچکس را نرنـجانید،
- دل هیچکس رانرنجانید.
(عن تقریر الاحقر علی بن الحسین الطباطبائی)
طبقه بندی: ولایت نماز ایت قاضی سیاسی اخلاق توصیه
طبقه بندی: شهادت عشق ولایت بقیع پیامبر عمادافروغ بسیج امام حسن
طبقه بندی: شهادت کربلا زینب ولایت امام رضا حسین 28صفر
طبقه بندی: ولایت شهید انتخابات دکتر شریعتی
طبقه بندی: شهادت کربلا عشق ولایت شهید امام هسته ای اربعین
طبقه بندی: شهادت مولا عشق ولایت علی امام اندیشه ذکر بصیرت
طبقه بندی: شهادت عشق ولایت حسین بودن ماندن شکسپیر فناء
By Ashoora.ir & Night Skin