سفارش تبلیغ
صبا ویژن

































عطر حضور

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام به همگی... الوعده وفا! اینم شرح پرحرفی پست قبلی!

موجودات به چند دسته تقسیم میشن : جماد و نبات و حیوان و انسان . می دونیم هر کدوم از این ها برای خودشون محدوده ی تعریف دارن و وقتی یه موجودی ویژگی های گروه بالاتر یا پایین ترش رو پیدا کنه ، میتونیم اون رو هم جزء همون دسته به حساب بیاریم. از طرفی این رو هم می دونیم که انسان یه موجود دو بعدی هست ، درست برخلاف تصوری که شیطان دراولین برخورد باهاش داشت و خیلی ها به دلایل مختلف هنوز هم دارن! اما یه ویژگی خاص هست که فقط انسان ها دارن و اونم اینه که دامنه ی تغییراتشون اونقدر گسترده است که می تونن مثل حیوان باشن و یا حتی برتر از تعریف معمول یک انسان یعنی شاید همون مفهوم انسان کامل. خب بقیه ی گروه ها به لحاظ وجودی این همه منعطف نیستن و دلیل شناخته شده ی این قضیه برای ما ، همون داشتن قدرت تفکر و در کنارش اختیاره .

از این جا میریم سراغ پست قبلی . یه گوسفند ، به معنای مطلق کلمه ، فقط می تونه یه گوسفند باشه و لاغیر! هرچند توی گوسفند بودن خودش ممکنه بتونه درجاتی داشته باشه که البته اون رو هم ما ادم ها به نسبت خودمون می سنجیم و تعریف میکنیم (توضیحش فعلا بمونه و بریم سر اصل مطلب!) بنابراین هر ادمی اگه درصدی از هوش و ذکاوت رو داشته باشه ، گوسفند پست قبلی ما رو چیزی جز یه گوسفند نمی بینه حالا با هر ظاهری که داشته باشه ! چون مسئله ی وجود به ظاهر بستگی نداره. (هرچند رابطه ای بین ظاهر و باطن هست اما وجود رو غیر از باطن مصطلح می دونیم.) بذارید ماجرای دیگه ای رو براتون تصویر کنم . حکایت پادشاه احمق رو شنیدین؟ دو خیاط زیرک روزهای طولانی وانمود میکنن که دارن برای پادشاه لباسی میدوزن  که او رو از چشم ها پنهان میکنه (البته در اصل داستان این طور هست که تنها بچه های مشروع میتونن لباس پادشاه رو ببینن.) و پادشاه ساده لوح هم با خوش باوری در حالیکه برهنه بوده برای نمایش لباس جدیدش که کلی هم براش خرج کرده بود ، بین مردم میاد ... خب مردم هم به خاطر ترسشون ، لباس نادیده ی پادشاه رو تحسین می کنن اما این وسط یه بچه با صداقت کودکانه ی خودش بلند میگه : مامان! چرا پادشاه لباس نداره؟!! حالا بماند که حراست شاهنشاهی چه برخوردی با اون بچه کردن(!) اما حرفی که می خواستم توی این پست بزنم اینه که :

گاهی برای انجام تغییرات بزرگ و اصلاحات اساسی در یک جامعه ، لزومی نداره کلی هزینه و نیروی انسانی و وقت صرف بشه ؛ گاهی فقط به صداقت کودکانه ای نیاز داریم تا آدم بزرگ ها رو به درون خودشون برگردونه ! خیلی وقت ها ‌برای شنیده شدن ، لازم نیست فریاد بزنی ، لازمه ببینی ... درست (نه صرفا خوب) ببینی! هرچند این همه باز کافی نیست...

 اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

یاعلی و التماس دعا



نوشته شده در پنج شنبه 90 آبان 5ساعت ساعت 2:35 عصر توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: مردم صداقت اصلاحات گوسفند جامعه فریاد اعتراض شاه

و اسلام غریبه ، دلم نمیاد بگم مهجوره ، اما اگه
توی این جنگ فرهنگی کم بیاریم ، شاید یه روز کتاب ها بنویسن ، اسلام مهجوره .... یعنی
مسلمونای لفظی مهجورش کردن!

یکی از مهم ترین چیزایی که امروز وجود داره و مناسب
یه مسلمون نیست ، کوچیک شمردن گناهه
....
مثلا همین دین جدیدی که بعضی از جوونهامون به عنوان اسلام شناختن!!
همین که میشه بدحجاب باشی ، یه روز در میون
نماز بخونی و روزه هم بگیری!!! به بقیه کمک کنی اما درس نخونی و به جاش با دوست
دختر یا دوست پسرت بری تفریح ! شب قدر بری احیا توی مسجد و فردا شبش یه پارتی خفن
دعوت باشی و بری ....کلا میشه بگردی توی  دستورات دین و هرجا به نفعت نبود یا فکر کردی
حال نمیده(تعارف نداریم که) ، اون چیزی  رو
که خودت می خوای و دوست داری ، به عنوان تجدد و روشنفکری و روانشناسی مدرن و
امثالهم وصله پینه کنی به اسلام و آخرشم کلی از این کلاه شرعی که مثلا به اسم
مسلمونی سر خدا گذاشتی کیف کنی و یادت بره که والله خیر الماکرین....!! می خوام
بگم : بابا! صبر کنین امضای امام زمان(عج) پای برگه ی عفو تون خشک بشه ، بعد برین
دنبال گناه و دلشو به درد بیارین!

شاید بهتر باشه به جای این که تلاش کنیم بچه ها رو
از عذاب خدا بترسونیم تا مجبور بشن به دستورات خدا عمل کنن ، بهشون یاد بدیم که خدا
میتونه بهترین دوست اونا بشه و بدون ترس و تردید از اینکه شاید مثل خیلی ها یه روز
تنهاشون بذاره ، میتونن توی همه ی تنهایی هاشون روش حساب کنن و عاشقش بشن و بی
اون که مجبور باشن ، بهش اعتماد کنن!
شاید اگه ما جوونا یاد بگیریم ، عاشق خدا بشیم ، همه چی خود به
خود حل بشه و حتما میشه .... چون حتی توی دنیای مادی ما آدمها هم ، وقتی دو نفر
عاشق هم میشن ، حاضرن به خاطر عشقشون هر کاری بکنن ، برای اینکه ثابت کنن که
طرفشونو دوست دارن ، حاضرن از خیلی چیزا بگذرن.... به نظرم کافیه ماها باور کنیم
که خدا خیلی قشنگ تر و باحال تر از اونیه که همیشه برامون تعریف کردن و اون وقت
همه چیز خود به خود حل میشه ... اون وقت همین ما جوونا اون قدر خوشگل غرق حضور خدا
میشیم که .....

پی نوشت : معمولا رفتارهایی که یه آدم در برابر
مسائل مختلف داره ، متأثر از رفتارهای خانواده اش و تربیتیه که پدرو مادرش عامل
اصلی اون بودن (البته عوامل دیگه هم تأثیر داره که بازم پدرو مادر تعیین میکنن ،
تأثیر اون عوامل چقدر باشه!).... حالا اگه به جای این همه همایش آسیب شناسی
اجتماعی و کلی خرج کردن واسه ی سمینهارهایی (!) که جز یه گزارش رسمی که باید به
سمع و نظر مقامات بالاتر برسه و بعد بره توی بایگانی و مثلا بشه جزء افتخارات مدیر
وقت اون ارگان ، هیچ نمود دیگه ای توی جامعه نداره ؛ به بچه هامون روش درست عاشقی
رو یاد بدیم و از همون اول بچه هامونو عاشق تربیت کنیم ، این وسط چند ملیون دلار
به نفع بودجه ی کشور و اقتصاد مملکته!!!! باور کنین !
 

پی در پی نوشت : ببخشید اگه نگاهم خیلی بچگونه و
یک طرفه است ، اما معمولا وقتی پزشکی از مریضش میپرسه : کجات در میکنه؟ مریض که
سواد دکتری نداره که ! پس به جای اینکه بگه دریچه ی پانکراسم مسدود شده(یه چیزی
گفتم همین جوری ، خیلی جدی نگیرین!!!) ، میگه : آقا/خانم دکتر، چند روزه دلم درد
میکنه!
 خلاصه ببخشید اگه
بچه گونه است ... منتظر نظرات خوبتون هستم!

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

التماس دعای فرج

یاعلی

 



نوشته شده در دوشنبه 89 شهریور 15ساعت ساعت 6:35 عصر توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: عشق خدا صداقت

بسم رب الشهدا و
الصدیقین

 

سلام دوستان!می خوام راجع به کارهایی بنویسم که
امروزخیلی از مابه نام مسلمون انجام میدیم اما خلاف امر خداوندوفرامین دین اسلامه
. به نظرم اول باید به یه نکته توجه کنیمواونم
اینه که وقتی داریم از هنجارها ورفتارهای درست حرف می زنیم ، نمی تونیم در مورد
تمام گروه های سنی نگاه یکسانی داشته باشیم (و البته درست یا نادرست از دید هر کس
با توجه به دیدگاهها و عقایدش می تونه معانی مختلفی داشته باشه ، اینو گفتم که به
تحجر ، تعصب یا خشکه مذهبی محکوم نشه نوشته هام!)

مثلا اینکه یه بچه ی دو ساله موقع غذا خوردن کلی
ریخت و پاش کنه ، باعث نمیشه همه بگن چه بچه ی بدی و دعواش کنن ، بلکه هر بزرگتری
سعی می کنه به روش خودش بهش یاد بده که کار درست چیه  ،اما اگه همین کار رو
یه جوون تحصیلکرده ی 25-30 ساله انجام بده ، همه اینو نشونه ی بی ادبی اون مییدونن
و باعث میشه نگاهشون نسبت به اون منفی بشه.... می خوام بگم در مورد مسائل دینی هم
یه همچین چیزی وجود داره ، مثلا اگه یه بچه ی 3-4 ساله تو ی ماه رمضون از یه
بزرگتر آب بخواد، اون بزرگتر حتما با لبخند خواسته شو برآورده میکنه ، در صورتیکه
اگه یه جوون 20ساله همین درخواستو بکنه ، شاید با برخوردهای مختلفی مثل اخم، چشم
غره، تعجب، سزنش و یا حتی دعوا روبرو بشه!!!! حالا این وسط یه نکته ی خیلی مهم هست
به نظرم و اونم اینه که توی سالهای اخیر (که من خودم یادم میاد و حس کردمش)
یه نگاهی بین آدمهای جامعه ی ما باب شده که فکر میکنم ، یه جورایی متأثر از فرهنگ
مسیحیان اروپایی و آمریکاییه
و اونم منحصر کردن رفتار و گفتارو پندار دینی ، به مکان ها و زمان های
خاص مذهبیه..... درحالیکه به نظرم میرسه که اصلا نفس این مکان و زمان خاص مذهبی
غلطه!!!!
چون دین و مفاهیم دینی، به خصوص در مورد دین
اسلام نمی تونه و نباید از زندگی یه مسلمون جدا باشه .... اصلا مگه بدون برنامه
میشه زندگی کرد؟؟ خب دین هم برنامه ی زندگیه دیگه که خدا برامون فرستاده ....
مسئله ی مهمتر اینجاست که فکر میکنم ، بعد از
انقلاب ، بزرگترای ما اونقدر به دودوتاچهارتای رکعت نماز و روزهای روزه و خمس و
زکات و این جور چیزا مشغول شدن و اینقدر درگیر یاد دادن اینا به نسل جوون شدن و
اینقدر همایش و هم اندیشی واسه بالا بردن منزلت نماز و روزه و حجاب گرفتن که یهو
انگار یادشون رفت که یه جوون حق داره بدونه دین در مورد بقیه ی مسائل زندگی چه
نظری داره ، اصلا خواسته ی خدا در مسائل مختلف چیه .... بعد یهو ته ذهنش این تفکر
بوجود اومد که صداقت و راستگویی و خوبی کردن به دیگران و نوع دوستی و کمک به
نیازمندان و تفکر مثبت داشتن و علم آموزی و فکر کردن و سوال کردن و خیلی از مفاهیم
دیگه که سالها پیش در پیکره ی اسلام برای ما فرستاده شده ؛ دستاورد جدایی دین و
علم در قرن 18 اروپا و ارمغان بی نظیر روانشناسان و جامعه شناسان اروپایی مثل
فروید و مارکس و امثالهمه!!! و مشکل شاید دقیقا از همین نقطه شروع شد... از همین
جایی که آموزه های دین خودمون رو با رنگ و لعاب اروپایی تحویل جوون های خودمون
دادن! جوون هایی که روان و ضمیر پاکشون منتظر یه محتوای خدایی و انسانی بود و
متأسفانه به خاطر کم توجهی و کج فهمی بعضی از آقایون مدعی فضل و کمالات در دهه های
اخیر ، این تشنگی رو ، به جای اون حقیقتی که در واقع در بدنه ی اسلام جاری بود ؛
با آب مارک دار غربی ها پر کردن ....
درست مثل این که وقتی
دوتا شکلات با یه طعم به یه بچه(به خاطر درون ساده و بی آلایشش) تعارف میکنی ،
بدون شک اونی رو انتخاب میکنه که ظاهر زیباتری داره ! چیزی که هر روز خیلی هامون
دیدیم!!!
  

 



نوشته شده در دوشنبه 89 شهریور 15ساعت ساعت 6:32 عصر توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر بدهید
طبقه بندی: مهمونی خدا اسلام رفاقت صداقت

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin