سفارش تبلیغ
صبا ویژن

































عطر حضور

سلام....

یادم رفت .اول باید میگفتم بسم رب الشهدا و الصدیقین!‌ هول کردم دیگه!! سلام که اسم خودشه! سلام علیکم هم که یعنی خدا باشماست! اصلا من دارم واسه چی بحث میکنم؟!!!!

حتما این رو شنیدین که میگه: یاران چه غریبانه/ رفتند از این خانه . الخ!

خداییش میخوام بدونم کی غریبه این روزا؟!!! ما یا شهدا؟ اسیرای خاک یا ساکنان افلاک؟!! اونایی که دارن با حوری های گوگوری مگوری(!) حال میکنن پیش خدا ... یا ماها که هر روز باید غصه زندگی بخوریم و نگران مردن باشیم؟!!!! وقتی همه اینا رو میذاریم کنار هم به یه نتیجه جالبی میرسیم که من نمیگم و به عنوان تمرین می ذارم به عهده ی شما خواننده عزیز تر از جان! فقط قربون ادبتون .... اگه از راز این قضایا سر درآوردین ،‌منم بی خبر نذارین!!!

یاحسین/هزار خرقه عوض کرد روزگار و هنوز/ حدیث پیرهن پاره تو پابرجاست!

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم و احفظ قائدناالخامنه ای

یاعلی و التماس دعا



نوشته شده در سه شنبه 89 اسفند 17ساعت ساعت 12:1 صبح توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: شهدا

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام به همگی.... ان شااله اگه قسمت بشه قراره 18 همین اسفند برم خاک بوسی شهدا... خودشون که افلاکی ان و ما... بماند همه ی نداشتن هامون و غصه هامون توی این سیاره ی رنج!

یه چیز جالب توی رشته خودم یعنی معماری یاد گرفتم که دوست دارم شما هم بدونین... کی میدونه چرا مسجدها عموما یه مکعب ان که روی سرش گنبد داره؟!!! کی می دونه مکعب و کره ... هر کدوم نماد چی ان؟!! جالبه بدونین که مکعب نماد خاک و زمینه و کره نماد آسمون ... یعنی توی اسلام .... انسان از فرش به عرش میرسه ... یعنی انسان میتونه با همه ی اینکه از خاک پستی آفریده شده .. به آسمون هم برسه! با همین تن خاکی!

تا به جایی رساندت که یکی / از همه جهانیان بینی.... یعنی به جایی میرسی که جبرئیل امین رو هم راه ندادن!!! توی وبلاگ یکی از دوستانم جمله ی قشنگی خوندم... نوشته بود: خدایا عقیده ام را گرفتار عقده ام نکن!

اللهم صل علی محمد و آل محمد و احفظ قائدناالخامنه ای

یاعلی و التماس دعا



نوشته شده در چهارشنبه 89 اسفند 11ساعت ساعت 8:20 صبح توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: جبهه راهیان نور خدا شهدا آسمون

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام دوستان خوبم،‌چون زمان اعزام کاروانهای راهیان نور نزدیکه ،‌ به نظرم باید وبلاگم یه رنگ و بویی از شهدا میگرفت... غزلی از سید حمید برقعه ای خوندم که حس قشنگی داشت. حتما بخونیدش...

سلام راوی مجنون! سلام راوی خون/نگاه کن که نگاهت غزل غزل مضمون

تو در مسیر خدا،‌ در میان خوف و رجا/نشسته روی لبانت تبسمی محزون

به اعتقاد تو سیاره رنج می خواهد /جهان چه فایده لبریز باشد ا زقارون

جهان برای تو زندان،‌برای تو انگور/جهان دسیسه هارون و نقشه مأمون

درون من برهوتی است از حقیقت دور/از این سراب مجازی مرا ببر بیرون

چگونه طاقت ماندن؟ مرا ببر با خود/از این زمانه به فردای دیگری اکنون

نگاه کن که نگاهت روایت فتح است/سیاه چشم تو کرده است فکه را مجنون

به سمت عشق پریدی خدا نگهدارت/تو مرتضایی و دستان مرتضی یارت!

***********

اللهم صل علی محمد و آل محمد و احفظ قائدناالخامنه ای

یا علی و التماس دعا



نوشته شده در پنج شنبه 89 اسفند 5ساعت ساعت 6:26 عصر توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: شهید آوینی جبهه راهیان نور شهدا

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin