سفارش تبلیغ
صبا ویژن

































عطر حضور

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام به همه ... یه حس داغونی دارم ! از اون حس ها که وقتی بچه بودیم و به مامانمون الکی میگفتیم یه چیزی رو ، داشتیم ... ! الکی گفتم هستم ! دوباره هستم ... گم شدم توی زمان... حس میکنم به این فضای مجازی دروغ گفتم ... شایدم این فضا واقعیه و اونی که الان فکر میکنم توش نشستم مجازیه!؟ کسی چه میدونه ! حکایت سایه های حقیقت توی اون غار معروفه فیلسوفاست ...! 

:)

من که با جسمم اینجا نمیام ... با جسمم نمیگم ... با جسمم نمی خونم اینجاها رو ... آخه نمیشه که هم روح سایه ی حقیقت باشه و هم جسم! چون اگه حقیقت دوتا سایه داشته باشه پس دوتا منبع نور هست  .... حالا دو تا منبع نور هست ؟! هست ؟

پ.ن : پراکنده گویی های یک روح سرگردان ... 

 

 



نوشته شده در سه شنبه 92 بهمن 8ساعت ساعت 7:41 عصر توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: حقیقت عشق عرفان روح من جسم اینترنت

هوالغفور...
سلام به همه ی رفقای گلم... عیدتون مبارک ، روزگارتون قشنگ، خوبین که انشااله؟ راستش اتفاقات جالبی توی دانشگاه میفته ولی هنوز به نوشتنشون توی وبلاگ فکر نکردم... الان میخوام بعد تبربک تولد امام رضا(ع)ی عزیزم یه .... بگم چی؟ نمیدونم... خودتون بخونین ، قلم رنجه فراموش نشه لطفا!!
*****
من : خدایا... چقدر آسمونت قشنگه! چقدر ابرها قشنگن و خاک ! چقدر سبزه ها آرومن... چقدر خدا هست! چقدر تو هستی خدا... چقدر جهان تو زیباست و کردار ما چه زشت! درختا چه باشکوه شدن دست خواهش زمین!
خودم : شاعر شدی دم غروبی؟!!
من : آره ...شاید، حتما! نمیدونم... چرا پرسیدی؟
خودم : مدت ها بود این طوری ننوشته بودی! این بخش از وجودتو یادم رفته بود!!
من : وجود من پره از بخش های بی ربط... خودمم جای خالی شو حس نکرده بودم... میدونی این اولین باره که حرفامو با تو دارم مینویسم؟! تا حالا همیشه حرفامون مال خودمون دوتا بود... راستی مگه ما دوتاییم؟؟؟
خودم : چه جالب! یعنی چه سوال جالبی! منم نمی دونم... تو منی، من خودم... خیلی سال گذشته از آشناییمون اما هنوز نمیدونیم دوتاییم یا فکرمیکنیم که دوتاهستیم!!
من: خدا هست...حسش میکنم، الان داشت صدای اذان می اومد.. دلم هوایی شده، روحم احساس نیاز میکنه ..... نیاز یه هجرت ، به نبودن ، به حرکت ... به عشق! بعضی چیزا هست که فقط به تو میتونم بگم... این خدا هم که هیچ وقت جواب آدمو نمیده!!! ولی نه... بی انصافیه اینطوری بگم، نه؟! شاید حالا که اون این همه ساده شده و قرآنشو به یه زبون زمینی فرستاده ، دیگه نوبت منه که یه کم بزرگ بشم تا جوابشو بشنوم... نمیدونم!
خودم: خب... فکر نمیکنی همین که میدونی همیشه یکی هست که مراقبته ، یعنی جواب خدا؟! خودت گفتی اون هست..همیشه هست... خیلی نزدیک، نزدیکتر از اونی که فکرشو بکنی! اون دقیقا همون جایی حس میشه که باید... و درست همون جوابی رو میده که انگار مدتهاست منتظرشی...! بی اون که حتی یک بار بهت یاد آوری کنه که اون کمکمت کرده!
26مهر89
*******
اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
یاعلی و التماس دعا


نوشته شده در سه شنبه 89 مهر 27ساعت ساعت 7:37 صبح توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: خدا امام رضا روح

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin