سفارش تبلیغ
صبا ویژن

































عطر حضور

بسم رب الشهدا والصدیقین

سلام دوستان گلم... نمیدونم تا حالا حسش کردین یانه؟ اما همیشه بهار از دل زمستون درمیاد... این موقع های سال که میشه مورچه ها رو زیاد میشه دید.. بزرگترا میگن زمین گرم شده دیگه! حکمت زیاد داره انگار ... این که 22 بهمن شد خاطره واسه ملتی که باباهاش بی خیال نون شدن و شعار بچه هاش شد : بابا خون داد! قصه تکراریه (!؟) نمیدونم راستش چی باید گفت... تا همین چندسال پیش واسه خودمم تکراری بود اما حالا هرچی میدوم و تلاش میکنم ... هر روز یه چیز جدید میبینم ... یه چیز جدید یاد میگیرم ... و یهم چشم باز میکنم و با خودم میگم ... وای ... چه زود گذشت! انگار 24 ساعت کمه واسه یه شبانه روز... قصه ی غصه های زندگی توی این سیاره ی رنج تمومی نداره انگار... چه میدونم! بی خیال بابا!

تا حالا فکر میکردم ... درک و عقل و شعور... به خوندن زیاده... یعنی فکر میکردم هر کی بیشتر میدونه و بیشتر میخونه و بهتر جمله ها رو میذاره کنار هم ...یعنی که خیلی میفهمه!

اما راستش اون هفته توی نماز جمعه ... بعد از چندین سال که راحت از کنار سوره جمعه رد شده بودم... یهو به خودم گفتم: حمّلوا التوراة!!! کمثل الحمار یحمل اسفارا...!!! یهو بعدش که برای چندمین بار حرف زدن امام (ره) رو با مردم شنیدم ... یهو به خودم گفتم... عالمی بوده واسه خودش ها! اما به همِه میگفته همَه !!!‌یهو این روزا خیلی چیزها به خودم گفتم...

بعد یهو یادم افتاد... وای ! امام زمان(عج)... انگار قرن ها باهاش غریبه بودم! یهو یادم اومد که من باید امام همین زمانمو دریابم بابا!!‌یهو نیگا کردم دیدم... بیشتر از 18 ساله که زندانی این قفسم ... اما تا حالا درست و حسابی به هم بندهام نیگا نکردم!!!

و یادم اومد که انسان از ریشه نسی هست...

وای از غفلت...

وای از فراموشی ...

وای از انسان....

اعوذ بالله من شرّ نفسی!

************

اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم

یاعلی و التماس دعا



نوشته شده در سه شنبه 89 بهمن 19ساعت ساعت 12:15 صبح توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: انسان‏ انقلاب امام بهار زمستون شعور

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin