عطر حضور
بسم رب الشهدا و الصدیقین ما قویّا معتقد به اصلاحاتیم... البته نه در صورت ، بلکه در سیرت!! پ.ن1: سلام پ.ن2: عجب دعای عجیبیه این دعای افتتاح! تعز بها الاسلام و اهله، تذل بهاالنفاق واهله.... نمیگه کفر، حتی نمیگه شرک... میگه نفاق! عجب دعاییه این دعای افتتاح... پ.ن3: یک قدم با تو... تمام گام های مانده اش با من! پ.ن4: مهربونی خدا که ته نداره.... پ.ن5: تولد عزیزترین و کریم ترین و شاید غریب ترین خلق خدا ، مبارک!(و تولد برادرزاده ی گلم) اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یاعلی والتماس دعا بسم رب الشهدا و الصدیقین پزشک: خب بگو ببینم جانم، کجات درد میکنه؟! مشکلت چیه؟ بیمار: راستش دکتر جان... نمیدونم اینجای دلم،اونجای دلم!!؟ خلاصه یه جایی تو همین محدوده درد میکنه دیگه! ***** پی نوشت: سلام به همگی! تا حالا این دیالوگ رو تجربه کردین؟ بیشتر ماها (البته غیر از سرماخوردگی!) وقتی یه جاییمون درد میگیره ، درست نمیدونم مشکل چیه فقط میدونیم باید بریم دکتر و معالجه اش کنیم. این نشونه ی ادم عاقله!! اینکه به جای درد کشیدن به فکر چاره باشه... ما ادما تو زندگی مون دردهای زیادی رو تجربه میکنیم، زیاد زمین میخوریم ، به قول قدیمی ها زیاد سرمون به سنگ میخوره اما تعداد کمی از ماها واقعا آدم میشیم!!! میگن : ادم عاقل از یه سوراخ دوباز گزیده نمیشه ؛ اما احتمالا براتون پیش اومده یه اشتباه رو چند بار تکرار کنین؟! واسه من که پیش اومده....! اما وقتی خوب فکر میکنم ، میبینم بعضی اشتباهات هست که نمیشه بیشتر از یه بار تکرارشون کرد... اتفاقاتی که توی زندگی میفتن و چه بخوایم و چه نخوایم اثرشونو میذارن و میگذرن.... بذارین یه مثال خیلی ساده بزنم: اگه من ندونم توی یه ظرف سم هست و فکرکنم که نمکه و بعد بخورمش(دور از جون شماها!) ، به نظرتون چی میشه؟! پی در پی نوشت: گاهی مهم نیست بدونی یانه! هر چیزی یه اثر طبیعی داره که بدونیم یانه ، اثرشو میذاره! دست من و شمام نیست! اما یه نکته داره ... گاهی میشه علاج واقعه قبل از وقوع کرد... یعنی مثلا میتونیم بپرسیم ، بخونیم که سم خطرناکه! و یا حتی درباره چیزی که مطمئن نیستیم از یه ادم آگاه سوال کنیم ، مثلا میتونیم قبل از اینکه یه چیزی رو بخوریم از سالم بودنش مطمئن بشیم... این خیلی عاقلانه به نظر میاد، نه؟ پی درپی درپی نوشت: آمّا.... مسئله اینجاست که بعضی ادمهای عاقل نمیدونم چرا عاقل بودنشون خط قرمز داره!! به یه چیزایی که میرسه ، یهو میرن زیر علامت سوال!! ***** میگم: چرا نماز نمیخونی؟ میگه: دلت باید پاک باشه! فکرمیکنی نماز همه ی اینایی که میرن مسجد ، قبوله؟! من نظر خودمو دارم ، هروقت حالم خوبه نماز میخونم که خدا هم حال کنه! میگم: این نماز که دستور همون خداست!تو مگه خدا رو دوست نداری؟! میگه:معلومه که دوسش دارم! چی فکرکردی... اما من خدامو به روش خودم میپرستم... به نظر من اینطوری درسته! ***** قصه ی سرکشی ما ادم ها ... وقعا هم ته نداره! میگن: العاقل یکفیه الاشاره... فارسی اش میشه : در خانه اگر کس است ، یه حرف بس است! اما جالب اینجاست که خدایی که ما رو آفرید 124000 تا معلم فرستاد + 12 تا امام و کلی ادمهای خوب، اما این آدمیزاد که بچه ی همون آدمیزاد اولی بود... بازم گول خورد، بازم قولش یادش رفت، بازم درس و مدرسه رو ول کرد و رفت پی بازیگوشی....! این قصه ی لطف خداست که ته نداره! خدایی که هر سحر فرشته هاشو میفرسته که نوازشت کنن و از طرف خدا بگن: بنده ی من! سحرشده ها! نمیخوای بیدار شی ببینمت؟! خدایی که مهربونی هاش انقدر زیاده که روی دستش می مونه و اون وقت همه شونو یه جا توی ماه رمضون میریزه روی سرمون! نفسمونم تسبیح به حساب میاره ... بس که عاشقمونه! قصه ی مهربونی خدا و نامهربونی ماست که ته نداره...! اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یاعلی و التماس دعای فرج
طبقه بندی: عشق سیاست فردا مهمونی رمضان اسلام ماه خدا علی مهربونی طالبان اصلاحات دین امروز نفاق منافق صورت سیرت
طبقه بندی: عشق مهمونی خدا ماه رمضون مهربونی مدرسه ادم روش فکر دکتر بیمار
By Ashoora.ir & Night Skin