سفارش تبلیغ
صبا ویژن

































عطر حضور

بسم  رب الشهدا و الصدیقین

*****

خدایا .... هرچقدرم که بد باشم و روسیاه ، دلِ خوش خیالم راضی به گناه نا امیدی نیست .....

چرا عادتم تو باشی؟!!! می خوام عاشقت باشم خدای گلم!

*****

سلام رفقا.... می بینین تروخدا ؟ بساط ریاکاری ما رم دیشب جمع کردن و رفت تا سال دیگه .... ولی تا اون موقع کی زنده و کی مرده ، الله اعلم !

امسال فهمیدم شب زنده داری چه کیفی داره .... سکوت شب همیشه فرصت خوبی برای خیلی جیزاست .... برای فکر کردن ، دیدن چیزای نادیدنی ، شنیدن هر چی که توی شلوغی روز گم میشه و .... فهمیدن خیلی چیزا .... مثل خدا !

البته ، شبهای اعتکاف ، با اون جمعیت توی مسجد ، خیلی هم ساکت نیست!! چون معمولا همه (محض ریا!!!!) تا صبح بیدارن !

امسال با بروبچ جنوب بودم (همون همسفر های راهیان نور) و با هم کلی اصطلاح اختراع کردیم ...!

بعد خوردن سحری ، نزدیک اذان که میشد .... کم کم بساط لهو و لعب شبونه رو جمع میکردیم و بساط ریا رو پهن!!  (همون سجاده با خاک شلمچه با چاشنی سربند یاحسین روی یه چفیه ی سفید .... با مخلفات!)

اصولا بعدِ یکی دو ساعت هم باید می رفتیم برای نورٌ علی نور!!(تجدید وضو دیگه !)

بعد هر نماز هم ، زمزمه ی یامن ارجوه ... تمام مسجدو پر میکرد .....

نماز خوندن تو محراب ، یه حال دیگه ای داشت ... روز آخر ، قبل از ظهر ، نماز امام علی (ع) رو تو محراب خوندم ، ولی انصافاً دهنم کف کرده بود !

امام علی چطوری روزی هزار رکعت نماز می خونده ، من نمی دونم !!!

خوب آخه اگه قرار بود بدونم ، منم می شدم امام علی !!!!

ولی حالا که به عشق مولا خوشیم ، بذار باشیم ، همین طوری حال میده دیگه !

آره خلاصه .... جای همتون خالی ! انشاالله دوباره قسمتمون بشه .

***

سند عقل مشاعی است ، همه می دانند

عشق اما  همه از ماست ، اگر بگذارند

***

اللهم صل علی محمد و ال محمدو عجل لولیک الفرج

یاعلی و التماس دعا

 



نوشته شده در پنج شنبه 88 تیر 18ساعت ساعت 6:23 عصر توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: ریا خدا اعتکاف نور

بسم رب الشهدا و الصدیقین

وضو گرفتن در اسارت آداب خودش را داشت . هوای گرم و طاقت فرسای عراق و عدم وجود تهویه مناسب تمام انرژی بچه ها را می گرفت و نیاز شدیدی به آب داشتند ولی برای حل این مشکل راه حل خوبی پیدا کرده بودند و آن هم استفاده از مقدار بسیار کمی آب برای وضو بود. یعنی یک حوله زیر دستمان می گذاشتیم و با مقدار اندکی آب فقط محل های شستن برای وضو را خیس می کردیم ، طوری که حتی حوله ی زیر دستمان هم خیس نمی شد!

طریقه وضو گرفتن هم خیلی اهمیت داشت . بچه ها در کلاس های احکام ، ریزه کاری های وضو و اذکار آن را یاد گرفته بودند و اکثر آنها هم تلاش می کردند وضو را با تمام مستحبات و اذکارش انجام دهند.

قنوت در قفس از سرفراز عبداللهی

 *****

سلام دوستان ، بی مقدمه بگم ، اول هم به خودم میگم .... خودم که می خوام زود وضو بگیرمو به سه شماره نماز بخونم و به اصطلاح رفع تکلیف کرده باشم ... خدا خودش عاقبت ما رو بخیر کنه !!  امید وارم خدا به ما توفیق بده تا از این همه معنویت درس بگیریم .... حالا که هنوزم کسایی هستن که خودشون این فضای معنوی رو لمس کردن و از این نمازهای باحال تو جبهه ها زیاد خوندن.... کسایی که نماز شبشون قضا نمی شد و ....

 امروز که به سادگی با باز کردن شیر آب با هر مقدار آب که بخوایم می تونیم وضو بگیریم ، یاد اُسرایی بیفتیم که تو گرمای عراق با بدنهای زخمی و لباس های خونی ،  آب نمی خوردن تا بتونن وضو بگیرن و نماز بخونن ! یاد شهدایی که لبهاشون از تشنگی ترک خورده بود و قمقمه های پر از آب کنارشون پیدا کردن ..... یاد اونها که نه فقط نماز آخرشون ، بلکه هر رکعتشون پر از عشق به معبود بود .... همشون دور یه کعبه طواف کرده بودن و حاجی شده بودن ... دور کعبه ی دل !

****

اعتکاف نزدیکه ،  همون سه روز که باید از هر چی به این دنیای پست خاکی وصلت میکنه ،‏جدا شی!

اللهم صل علی محمدو آل محمد و عجل لولیک الفرج

اللهم ارزقنا شهاده فی سبیلک

 یاعلی و التماس دعا ...

 



نوشته شده در شنبه 88 تیر 13ساعت ساعت 11:25 صبح توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر بدهید
طبقه بندی: ماه رجب اعتکاف اسارت وضو روزه تشنگی

مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin