عطر حضور
بسم رب الشهدا سلام ، گفتم تا هنوز مدرسه ها تابستون بنویسم و دیگه ...... یه بنده خدایی رفت کربلاو اینطور میگفت از حال و هوای (نجف) پنجره های ضریح آقا رو غبار نفاق و کوچه های نزدیک حرم بوی غربتی سترگ می داد انگار گوش دیوارهای نجف ، انقدر پر شده که دیگر صدای ناله های آقا را از عمق تاریخ انگار همه یادشان رفته ، زمزمه ی فزت و رب الکعبه ی مولا را که در تمام هفت آسمان پیچیده بود.... آه...آه... از غربت غریب وای بر ما اگر امروز هم محرم دردهای علی دل تاریک چاه و سکوت شبهای نخلستان باشد.....!!! نمی دونم شعر بر سایه سار نخل ولایت استاد موسوی گرمارودی رو که توی کتابهای فارسی دوم دبیرستان خوندید یادتون هست یا نه ، اما من واقعا با این شعر زندگی کردم!!! حتما تو شبهای ...پیش از تو هیچ خدایی را ندیده بودم که پای افزاری وصله دار به پا کند! پیش از تو هیچ اقیانوس را نمی شناختم که که عمود بر زمین بایستد *** هنگام که به خانه ی یتیمکان بیوه زنی تابیدی و صولت حیدری را دستمایه شادی کودکانه شان کردی و بر آن شانه که پیامبر پای ننهاد ، کودکان را نشاندی و از آن دهان که هرّای شیر می خروشید ، کلمات کودکانه تراوید.. آیا تاریخ به تحیّر بر در سرای ، خشک و لرزان نمانده بود؟؟؟ یاعلی شبهای قدر خیلی التماس دعاباز نشده آخرین
پست رو تو
نجف ، وقتی برگشت.....
اون طرفا...
و دشمنی گرفته
نمی شنوند!!!
مولای شیعه
قدر یه دور بخونیدش!
By Ashoora.ir & Night Skin