به یاد اول مهر!!!!!!!

عطر حضور

سلام روانی! تو که هنوز تو اینجایی!!!!

-به ! مونگل 2008! چه خبرا!

-این که صندلی پارسالی خودمه ! دل همتون بسوزه!!!!!!!!!

-من جلو می شینم ها!

سلام به خیل عریض و طویل دانش آموزان و دانش جویان مملکت اسلامی چه خبرا ؟ مدرسه و دانشگاه رو می گم ها! اول گوش کنین ما یعنی بچه های گل و گلاب دوم ریاضی

چه شاهکارهایی کردیم تو هفته ی اول ...

کنون گویمت رزم دوم ریاضی.......

روز اول

معاون مدرسه طبق معمول از فرصت برای دادن جوایز مسابقات پارسال استفاده کرد!

مدیر عزیز هم یه 15 دیقه ای وقت عزیز آینده سازان گرامی رو گرفت . ( البته باید اعتراف کنم کوتاهترین سخنرانیش بود در تمام دوران مدیریتش!!!)

روز اول مهر که همه بدون استثنا توهم زده بودیم شنبه است( از بس طالب علم و دانشیم جون شما طاقت نداریم ببینیم اول مهر دیرتر از پارسال شروع میشه!!!!!) خوشبختانه این روز بزرگ و به یاد موندنی به خوبی و خوشی گذشت و ما هم همه تریپ بچه مثبتی زده بودیم و عین بچه ی آدم بی دردسر نشستیم پای درس و مخشمون!!!

روز دوم

اما......

چشمتون روز بد نبینه!!!! دوران سلطنت اولِ سال ناظم گلمون دیری نپایید!

چرا؟ عرض می کنم خدمتتون ! ما یعنی من و بچه های + و ساکت و گل و حرف گوش کن و عسل دوم ریاضی همون زنگ اول تموم شده و نشده دخل شیشه ی انباری ته سالنو آوردیم!

(تقصیر ما نبود که می خواست وسط راه ما وانیسته! به ما چه ؟

تازه اینو داشته باشین که گروه پشتیبانی کلاس در کمتر از چند ثانیه با همکاری و همیاری عامل کثیف این جنایت نابخشودنی رو که پایین همون شیشه ی شکسته دراز شده بود روبه قبله ،کشف و ضبط... ا ببخشد یعنی دستگیر کردن!!!!)

روز سوم

ستون پنجم کلاس (مبصر!!!!!!!!) که شامه ی قویی تو بو کشیدن خطر از طرف دفتر مدرسه رو داره، با مشورت با ستاد حوادث غیر مترقبه و خرابکاری های خارج از برنامه و گندای پیش بینی نشده(سهغمخهخابگپن!!!!!!!) تصمیم گرفت که اون روز هم عین بچه ی آدم رفتار کنیم تا آبا از آسیاب بیفته!