عطر حضور
بسم رب المهدی نگاه اول : سلام آقا... دلم گرفته از این همه تکرار... روزهای بودنمون ، روزهای مرداب شدنمون توی این سیاره رنج داره بیشتر و بیشتر میشه اما هنوز بهانه ای برای جاری شدن نداریم! تویی اون بهانه ی قشنگ که جاش توی دلمون خالیه! آقاجون... بازی ساعت ها و روزها و فصل ها هم دیگه نمیتونه سرگرممون کنه... دل این ادمیزاده ی غافل؛ میخواد که دیگه اسیر بودن و خواستن نباشه... بی دعای شما نمیشه اقاجون... نگاه دوم: یاد شب نیمه شعبان پارسال افتادم (چه راحت میگم پارسال! انگار دارم از همین دیروز، اصلا از همین چندساعت پیش حرف میزنم!!) توی رواق دارالحجه حرم مولا... یادش به خیر... اونجا که هستی یادت می افته که روی همین زمین خاکی هم خدا چندتا قطعه از بهشتو برامون گذاشته که غریبی نکنیم... یا مولای ... یا علی بن موسی الرضا...
نگاه سوم : امروز بعد عمری(!) دست محسنو گرفتم و دوتایی باهم رفتیم مسجد المهدی... چقدر دلم تنگ شده بود واسه گنبدش که منو یاد گنبد جمکران میندازه... محسنم آقایی کرد و پا به پای امام جماعت نماز خوند ... البته گاه گاهی زیر چشمی به عمه شم نیگا میکرد! بچه س دیگه!!
عکس نوشت: بدون شرح!! ××××××××××××××××× بعدنوشت: استاد در این مواقع میفرماید: ز سرو قد دلجویت مکن محروم چشمم را/ بدین سرچشمه اش بنشان که خوش آبی روان دارد/ دعا برای فرج مولا فراموش نشه + صلواتشم با عجل فرجهم برفست! یاعلی مدد
طبقه بندی: مولا ولایت مهدی امام رضا نیمه شعبان مشهد
By Ashoora.ir & Night Skin