سال 1389 خورشیدی....

عطر حضور

الله نور السماوات و الارض

من گفتم : وقتی گناهانم را می بینم داد میزنم و وقتی کرمت را می بینم ، طمعم می گیرد ! (دعای ابوحوزه ثمالی)

و تو گفتی : از دعا کردن خسته نشو که از اجابت کردن خسته نخواهم شد ! (عده الداعی/ابن فهدحلی)

*****

سلام بر دوستان بهتر از آب روان .... اگر بدونید بعد از این رکورد خفن در نیومدن پای رایانه ، چقدر دلم برای شما و وبلاگ و رایانه و اینا تنگ شده بو د!!!!! نمی دونید که ! حالا نزدیک عید قشنگ نوروز ایرانی ، دلم نیومد وبلاگمو بدون پست بذارم ! این آخرین پست سال 88 و شاید آخرین پست وبلاگم در دوران شیرین دانش آموزی و قبل از کنکور باشه.... یادم نمیره لحظه به لحظه ی سفری رو که شد بهترین ساعت های زندگی ام .... سال پیش سال رو در کنار پیامبر (ص) تحویل کردم و امسال هرچی به لحظه ی تحویل سال نزدیک تر می شیم ، قلبم تندتر می تپه .... امسال اولین سالیه که هنوز نمی دونم سال تحویل قراره کجا باشم !!!!

دوستای خوبم ... راستش خیلی حرفها برای گفتن داشتم ، اما افسوس که ثانیه ها یک نفس می دوند و مجالی برای اطناب نیست .... امیدوارم سال 89 سال رسیدن به آرزوهای قشنگ ایرانی ها باشه ... سر سفره ی هفت سین یاد همه ی مریضها ، جانبازهای شیمیایی و همه ی مردم خوب ایران زمین باشید .... به امید سلامتی و سر افرازی ایران عزیز!