عطر حضور
بسم رب الشهدا و الصدیقین سلام به همه ... یه حس داغونی دارم ! از اون حس ها که وقتی بچه بودیم و به مامانمون الکی میگفتیم یه چیزی رو ، داشتیم ... ! الکی گفتم هستم ! دوباره هستم ... گم شدم توی زمان... حس میکنم به این فضای مجازی دروغ گفتم ... شایدم این فضا واقعیه و اونی که الان فکر میکنم توش نشستم مجازیه!؟ کسی چه میدونه ! حکایت سایه های حقیقت توی اون غار معروفه فیلسوفاست ...! :) من که با جسمم اینجا نمیام ... با جسمم نمیگم ... با جسمم نمی خونم اینجاها رو ... آخه نمیشه که هم روح سایه ی حقیقت باشه و هم جسم! چون اگه حقیقت دوتا سایه داشته باشه پس دوتا منبع نور هست .... حالا دو تا منبع نور هست ؟! هست ؟ پ.ن : پراکنده گویی های یک روح سرگردان ... بسم رب الشهدا و الصدیقین سلام به همه ی دوستان قدیم و احیانا جدید! بعد از عمری داشتم آرشیو وبلاگ خودمو وارسی میکردم ... به یاد خاطرات سالهایی که گذشت... پست های کنکور کارشناسیمو دیدم ، یادش به خیر ... کاش اون حال و احوال خوب که بود ، بهترش برگرده ... :) ... حالا باز کنکوری ام ، کنکور ارشد این بار ... ! نمیدونم چرا اون زمانا ، مثل خیلی از بچه های کنکوری ، فکر میکردم کنکور تموم میشه و راحت میشم ... غافل بودم که این تازه اول راهه ! تازه رسیدم به "ب" بسم الله ، دلم برای محرم و صفری که امروز تموم میشه ، تنگ میشه ... این دومین محرم و صفری بود که با مهربان همسر گذروندم ... الان از خونه ای دارم مینویسم که عهد کردیم فاطمی و علوی بسازیمش انشااله ... هرچند : "در ره منزل لیلی که خطرهاست در آن / شرط اول قدم آن است که مجنون باشی ... " الهی که باشیم ! اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یاعلی
طبقه بندی: حقیقت عشق عرفان روح من جسم اینترنت
طبقه بندی: جنون عشق همسر خانه کنکور
By Ashoora.ir & Night Skin