سفارش تبلیغ
صبا ویژن

































عطر حضور

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام رفقا! نمیدونم تازگی ها امام رضا(ع) بودین یا نه... اما مطمئنم چند تا تصویر از حرم برای همه خیلی آشناست، ادم رو یاد کلی از خاطره هاش میندازه... گنبدش، سقا خونه ش و کبوتراش! یادمه قدیم ندیما ، دست بابا یا چادر مامانو میکشیدیم تا گندم بخریم و واسه کبوترای اقا ببریم... عشق میکردیم تو عالم بچگی! گاهی حسودی مون میشد به کبوترایی که راحت و بی دردسر بال میزدن و روی گنبد طلاش می نشستن . قشنگی ش این بود که که بعضی از کبوترا که انگار تازه کارم بودن (!) ، گنبد کوچولوی روی سقاخونه رو با گنبد امام (ع) اشتباه می گرفتن و روی همون ، به خیال کبوتری خودشون حال می کردن!!

پی نوشت: حکایت خیلی از ما ادماست! توی عالم آدمی خودمون....

پی در پی نوشت: هیچ وقت برای کسی آرزو نکن بمیره !! آرزو کن خدا بکشتش!!! آخه اون وقت خون بهاش میشه خود خدا... بعدش خوش به حالش میشه... مثل بعضی ها!

اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم

یاعلی والتماس دعا



نوشته شده در شنبه 90 مهر 23ساعت ساعت 7:32 عصر توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: شهادت عشق ولایت خدا امام رضا کرامت

بسم رب الشهدا و الصدیقین

نامت را که می آورم ، تپش های قلبم تندتر می شوند ... نامت را که برای من ، دنیای خاطره است... چیزی شبیه باران ، چیزی شبیه عشق ، شبیه تو ... شاید! می بینی... این واژه های بیچاره برای وصف تو کم اند ، فقیر اند ... کوچک اند !

گل تقدیم شمانامت را که می آورم ،‌ صدایم مبهوت می شود آقا...گل تقدیم شما

پ.ن: سلام دوستان. چه روزای قشنگی... چه کیفی داره تولد آقامونه ، تولد یه امام رئوف، تولد یه علی از اهل بیت... السلام علیک یا مولای، یا علی بن موسی الرضا

پ.ن: اللهم صل علی علی بن موسی الرضا المرتضی،الامام التقی النقی و حجتک علی من فوق الارض و من تحت الثری، الصدیق الشهید ، صلاه کثیره ، تامّه زاکیه ، متواصله ، متواتره ، مترادفه ، کأفضل ما صلّیت علی احد من اولیائک ( صلوات خاصه مولا)

پ.ن: عنوان پست اینده " مناظره امام رضا (ع) با عالم مسیحی. بقول سنجد: برمیگردم!!چشمک

یاعلی والتماس دعا

 



نوشته شده در چهارشنبه 90 مهر 13ساعت ساعت 5:49 عصر توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر بدهید
طبقه بندی: شهادت امام رضا تولد جشن مناظره مسیحی یهودی زیارت

بسم رب الشهدا و الصدیقین

-یادداشتی برای سال اولی ها-

دنبال بهانه می گشتم که بنویسم ، ‌برای شما که نه! برای ... شاید برای خودم. آدم مهم ترین چیزی که دارد ، خودِ خودش است ؛ موافقی؟ بودنش برایش شیرین است. دلم می خواهد چیزهایی را برایت بنویسم که خیلی دلم می خواست وقتی امدم این جا ، توی دانشگاه ، قدیمی ترها به من می گفتند؛ اما راستش را بخواهی ... بعضی چیزها را نمی توان گفت، یعنی نمی توان شنید! باید آن بعضی چیزها را دید ،‌ باید تجربه کرد. آن بعضی چیزها که می گویم حتی پدر و مادر ها به ما نمی دهند ، جامعه هم نمی دهد ، همین مدرک که مثلا ته دانشگاه است هم ، نمی دهد! آن بعضی چیزها را باید با چشم های بسته ببینی ،‌گاهی...

مثل رویاهای توی خواب، مثل آرزوهای کودکی!

برای رسیدن به ان بعضی چیزها ، از خیلی چیزها باید گذشت ، خیلی ها را باید ندید، خیلی چیزهای دیگر را باید زیر پا گذاشت... زیر پا گذاشتن همیشه هم بد نیست ! مثل بعضی قانون ها که در حقیقت قراردادند ، نه قانون!

خلاصه می شود همان حکایت : نابرده رنج ، گنج ، پنج ....!!

شاعری * قشنگ میگفت: رفتن به راه می پیوندد ، ماندن به سکوت!

می دانی... گاهی که فکر میکنم ، آخرش به این می رسد که شاید همه ی تقصیرها گردن سیب هاست. کاش اصلا سیب نبود! نه سبزش، نه سرخش...

یادت باشد هرسیبی، عاقبت به دنیایی** میرسد مثل همین دنیا ؛ برای پس گرفتن بهشت خودت ، باید رفتن را تجربه کنی...

............................................................................................. 

*طاهره صفارزاده

**دنیا از ریشه دنی به معنای پست و پایین

تولد تنها دختر شفیع قیامت و خواهر امام رضای عزیزم، عمه ی سادات، حضرت معصومه(س) رو به همه آبجی های گلم تبریک میگم. انشااله شفاعت هممونو بکنه! روز قشنگتون مبارک! دخترای گل و مهربونی باشین همیشه  

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

یاعلی والتماس دعا 



نوشته شده در پنج شنبه 90 مهر 7ساعت ساعت 10:53 صبح توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: شهادت رفتن علی دنیا دانشگاه بهشت دفاع مقدس طاهره صفارزاده شعر گنج

بسم رب الشهدا و الصدیقین

و شما همسفر ملائک شدید ، در عروج ملوکی شان.... واکنون ،‌گمنامی سهم ماست... ای نامداران آسمان!

پ.ن1: سلام. ما که این وسط کاره ای نبودیم و نیستیم، وقتی هیچ کاری نمیتونیم برای خودمون بکنیم ، بالاخره خود شهدا دست به کار میشن و مثل همیشه یه کاری میکنن ، کارستان!! مهرماه امسال... بوی ماه مهر میاد! مثل اون قدیم ندیما...

پ.ن2: چشم به راه یه عزیزی هستیم ... عزیزی که نمیشناسیمش... اما فکرکنم اون خیلی خوب ما رو میشناسه!

پ.ن3: کاش معشوق ز عاشق طلب جان می کرد....

(شادی روح شهدای گمنام صلوات، حمدشو بی زحمت واسه ما بخونید!)

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

یاعلی والتماس دعا



نوشته شده در یکشنبه 90 شهریور 27ساعت ساعت 9:3 صبح توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: شهادت گمنام آسمان عاشق معشوق حمد عزیز شناخت

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام دوستان.... حتما خوندید: ولو لا انت یاعلی ،‌ لم یعرف المؤمنون بعدی.... داشتم فکر میکردم عجب حرف بزرگی زده پیامبرمون اینجا! هرگز شناخته نمیشدن.... اونم با لفظ کلی مؤمنان... نگفته شیعیان ! گفته مؤمنان! حالا اینو بذارید کنار این قضیه که توی جامعه ی بعد از امام علی (ع) به حیوانی مثل یزید میگفتن امیر مؤمنان!! اینو بذارید کنار این قضیه که بعد از ضربت خوردن مولامون توی محراب مسجد کوفه ... وقتی مردم ناآگاه شنیدن که ایشون در حال سجده ضربت خوردن ،‌ بعضی ها می پرسیدن : مگه علی نماز هم میخوند؟!! و حالا شاید وقتی خطبه ی سوم نهج البلاغه رو بخونیم ،‌ بتونیم کمی از همه ی رنج های مولامون رو بفهمیم ... شاید! هرچند به قول مولانا : چند گنجد قسمت یک روزه ای/ تا بریزم بحر را در کوزه ای

اینا رو بذارید کنار هم و بعد دوباره بخونید : ولو لا انت یا علی ،‌ لم یعرف المؤمنون بعدی....

*****

اللهم العن ظالمیهم من الاولین و الاخرین

یاعلی و التماس دعا



نوشته شده در جمعه 90 اردیبهشت 30ساعت ساعت 8:59 صبح توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: شهادت امام زمان نماز امام علی ندبه

بسم رب الشهدا و الصدیقین

سلام دوستان گلم... ببخشید نبودم یه مدت! حسابی درگیر درسای دانشگاه شدم! خیلی وقت بود فرصت نمیشد خبرهای قیام ها رو پیگیری کنم ... انگار همچنان دارن مسجد خراب میکنن و قرآن آتیش میزنن... واقعا نمیدونم چی فکر کردن پیش خودشون؟!!!! لابد میخوان ادعا کنن به استناد واقعه تخریب مسجد ضرار بدست پیامبر ،‌ خراب کردن مسجد هم سنت پیامبره نعوذ بالله!!! نمیدونم این ادم ها احمق ان ... یا خودشونو زدن به نفهمی.... !؟ یعنی هنوز نمیدونن قرآن و دعا و حتی خود کعبه ... هیچ ارزشی نداره وقتی پشتش تفکر الهی نباشه! کعبه ای که امام حسین (ع) بهش پشت کرد و طوافشو نا تمام گذاشت ... چیزی جز یه مکعب سنگی بی ارزش نبود...  کما اینکه اگه همون زمان  هم کسی چشم بصیرتش کار میکرد میتونست ببینه ،  این قلب کعبه است که داره از دروازه مکه به سمت دشت بلا میره ... نه حسین بی علی !! الان هم بی حضور مولامون ... بی حضور امام زمانمون (عج) این کعبه جز یه دکان برای (مثلا) خادم حرمین و یه بت سنگی برای مردمی که بدون درک حجت خدا دور اون می چرخن ،‌ هیچی نیست ! مگه نشنیدن اون سخن معصوم(ع) رو که فرمود : بالعدل قامت السماوات و الارض ... و مگه آیا کسی شک داره که وجود امام ،‌عین عدالته؟!

اللهم انصرنا علی القوم الکافرین و اجعل عواقب امورنا خیرا

یاعلی و التماس دعا



نوشته شده در شنبه 90 اردیبهشت 24ساعت ساعت 8:8 صبح توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: شهادت کربلا امام حسین مسجد ضرار بحرین قرآن

بسم رب الشهدا و الصدیقین

جنگ که نبود... یعنی خداییش ما که سرمان درد نمیکرد دعوا راه بیندازیم. اصلا تازه اول خوشی مان بود. تازه انقلابمان پیروز شده بود و شرّ عمری بردگی و رعیت منشی را از سر خودمان کم کرده بودیم و داشتیم زندگی میکردیم. شب خوابیدیم و صبح که از خواب بلند شدیم دیدیم جنگ شده! اولش خیلی نامردی بود. ما دستمان خالی بود و تازه فهمیده بودیم که از همه طرف هم برای اقای صدام میرسد...!

اما از انجا که ما ایرانی ها مفهومی داریم به نام غیرت و وطن پرستی ،‌استین بالا زدیم وگفتیم : حالا که این طوره پس بچرخ تا بچرخیم جناب صدام خان!!

همت کردیم واز دندان هایمان هم اسلحه ساختیم و سنگر توی خانه هایمان گذاشتیم و پشت به پشت هم دادیم تا پشت این صدام نامرد را به خاک زدیم ،‌البته به قدرت خدایمان که خیلی از خدای ان صدام و اربابانش بزرگتر بود! 8 سال کم خوردیم و با چشم باز خوابیدیم تا بالاخره ایرانمان مال خودمان ماند ... حالا هم مردان و زنان و بچه هایمان با عزت و احترام زندگی میکردند ، درست همان چیزی که برایش انقلاب کردیم.

جنگ ظاهرا تمام شده بود. سنگرها را جمع کردیم . ایران داشت به حال عادی برمیگشت . مردم داشتند کار خودشان را میکردند . مدتی که گذشت فهمیدیم یک بوهایی می اید!‌از مطبوعاتمان ،از رسانه هایمان ،‌از شخص هایمان ،‌از مجلسمان ،‌از ... کلا یک چیزهایی مشکوک میزد! امام عزیزمان البته پیش بینی اینها را کرده بود ،‌یادمان بود که امام یک بار گفت : نگذارید این انقلاب بدست نااهلان و نامحرمان بیفتد.

امام که رفت کلی غصه دار شدیم . خیلی ها خیال باطل کرده بودند که این انقلاب به شخص امام وابسته است و با رفتن او همه چیز تمام میشود  و انها میتوانند دوباره با همان دروغهایی که چندصدسال به خورد مردم داده بودند ،‌سر ما را کلاه فرنگی بگذارند ،‌غافل از اینکه مردم نه تنها خود امام ،‌بلکه ارمان های امام را باور کرده بودند . دلشان اسلام واقعی را می خواست ،‌نه پیرهن نخ نمای حقیقت را که اتفاقا مدعی هم زیاد داشته و دارد!

خلاصه به کوری چشم همه انها که بد ایران را می خواستند ،‌ناخدایی بعد از امام ،‌سکان این کشتی را بدست گرفت که با خدا بود و همین کافی بود تا با او بیعت کنیم . کسی که دلهایمان را که از دوری امام سخت فشرده بود ،‌تسلی داد و دوباره شد امام ما !

بقول حضرت حافظ:

مدعی خواست که اید به تماشاگه راز / دست غیب امد و بر سینه نامحرم زد

خوشحال بودیم و می خواستیم داد بزنیم و به امام سفرکرده مان بگوییم : امام جان ! خیالت تخت ! این انقلاب را نخواهیم گذاشت بدست نااهلان و نامحرمان بیفتد .

تازه داشت خاطرمان اسوده می شد که فهمیدیم از چپ و راست همه دارند نقشه میکشند که یک جوری حال ما را بگیرند ! انگار کلی از اینکه روی پای خودمان ایستاده بودیم ، دماغشان سوخته بود و بوی سوختگی اش گاه گاهی دنیا را برمی داشت!

یک نمونه اش تسلیحات جنگی رفقا که در صحرای طبس کله پا شدند و دیگری هم همین انتخابات پارسال! بنده خداها سر هر قبری گریه و زاری میکردند ،‌کاشف به عمل می امد که مرده ندارد!!

حتما می دانید که مولایمان ، امام علی(ع) یک بار خدا را شکر کرده بود بابت اینکه دشمنان ما را از احمق ها افریده ! اگر خوب به اتفاقات دور و برمان نگاه کنیم ،‌می بینیم این جمله اصلا اغراق ندارد ،‌دشمنان ما با وجود همه ی ثروتی که از کشورهای (بقول خودشان) جهان سوم دزدیده اند و تمام تکنولوژی ماشینی که با ان می نازند و باد به غبغب می اندازند ،‌مصداق واقعی این جمله اند ؛‌چون بعد از چند قرن کل کل کردن با ما هنوز نفهمیده اند ایمان و باور و عشق ملت ها را نمی شود دزدید، نمی شود خراب کرد ،‌نمی شود خرید...

هویت ملت ها را نمی شود کشت ،‌هرچندتا از انهارا که بتواند بکشند!

انها با این همه ادعای فهم و کمالات هنوز نمی دانند که اگاهی را نمی توانند تحریم کنند ،‌نمی توانند تفکر را احتکار کنند . کافی است ملت ها بخواهند ،‌کافی است اراده کنند ،‌کافی است روح جمعی یک ملت فکر کند که می تواند و ان وقت همه چیز می شود ان شااله

اینها مفاهیم تازه ای نیستند که ما از خودمان در اورده باشیم ،‌این حرف ها را مکتبمان یادمان داده ،‌اصلا همین غربی ها توی کتابهایشان همین چیزها را می نویسند...

حالا دیگر هر کسی می داند که داشتن هر چیزی مستلزم پرداخت هزینه ی ان است . ما برای استقلالمان هزینه کرده ایم ، برای داشته هایمان جنگیده ایم ،‌از باورهایمان دفاع کرده ایم و هنوز هم داریم برای باورهایمان هزینه می کنیم ، داریم مبارزه میکنیم ... فقط جای سنگر هایمان عوض شده ،‌مدل لباسهایمان را تغییر داده ایم ،‌نوع سلاحمان را به روز کرده ایم !

امروز که به برکت خون شهدایمان ، ایرانمان مال خودمان است .. اقای خودمانیم ... ؛ اقتداء کرده ایم به این جمله ی اماممان که فرمود : مداد العلما افضل من دماء الشهدا

همرزمان ! همسنگران ! به گوش باشید ، هنگامه ی جهاد اکبر است ...

و هر جهادی جلودار می خواهد. طلایه داران سپاه ایمان جوانها هستند .. همین جوانهایی که پشت ولایت ایستاده اند ... یعنی ما که نایستاده ایم ،

‌خداوند است که پشتیبان ولایت است .

خودش فرمود : الله ولی الذین امنوا یخرجهم من الظلمات الی النور...

*****

اللهم صل علی محمد و ال محمد و عجل فرجهم

اللهم احفظ قائدناالخامنه ای

یاعلی و التماس دعا



نوشته شده در پنج شنبه 90 فروردین 18ساعت ساعت 1:57 عصر توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: شهادت عشق جنگ امام خامنه ای مکتب دفاع گذشت

طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
مرجع دریافت ابزار و قالب وبلاگ
By Ashoora.ir & Night Skin