وبلاگ :
عطر حضور
يادداشت :
عاشوراي من ،عاشوراي تو ،عاشوراي حسين...
نظرات :
0
خصوصي ،
4
عمومي
نام:
ايميل:
سايت:
مشخصات شما ذخيره شود.
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
اين پيام به صورت
خصوصي
ارسال شود.
+
عمادالدين
ميفرمايد:
بارها گفته ام اين روي به هر کس منماي/
تا تامل نکند ديده هر بي بصرت
باز هم دعواي هميشگي عقل و عشق. اما به نظر مي رسه براي انتخاب امام زمانت هم بايد به يک ته مايه هايي از شعور رسيده باشي. اين را فارغ از موجودي به اسم اسلام ميگويم. بايد جهان بيني داشت، فارغ از هر مذهبي.
اگر فرصت داشتي يکي دو مطلب نوشتم. خوشحال ميشوم بخواني.
برادرزاده ها را سلام برسان :{)
پاسخ
سلام سيد عزيز! ممنون كه لطف كردين و اومدين. راستش من با اين قضيه ي دعواي عشق و عقل مشكل دارم!! نميتونم هضمش كنم... چرا دعوا؟ چرا تضاد؟ كجاي فلسفه ي عشق با فلسفه ي عقل در تضاده كه خيلي ها گفتن و ميگن كه اين دو تا با هم نمي سازن؟ شايد بايد حوزه ي تأثير براش تعريف كنيم... نميدونم! ولي هنوز نفهميدمش!! انتخاب امام زمان؟ يا شناختش؟ آخه بودنش كه مسئله نيست ، هر چند ايمان و يقين به بودنش مسئله ي بزرگيه!! شايد مهم ترين مسئله ي آفرينش ما همين شناختن و يقين به حضور امام زمان باشه ، كسي كه راستي راستي نماينده خداست روي زمين... بايد به اين واژه ي جهان بيني هم فكر كنم ... جالبه برام! حتما ميام ... بازم ممنون كه اومدين... برادرزاده هامم سلام ميرسونن!! ياعلي