بسم رب الشهدا و الصدیقین

دیشب: الان چنددقیقه است که صورتم رو نزدیک پنجره بردم تا قطره های ریز بارون بریزن روش.... داشتم فکر میکردم عجب سخاوتمندانه با کویر برخورد میکنی... تابستون و بوی خاک نم زده ... تابستون و بوی بارون!!؟ خداجون! ما که بنده ی تو نبودیم ولی چه کیفی داره که تو صاحب مایی...!

پ.ن1: هر چقدر هم که گناهکار باشم ، دل خوش خیالم راضی به گناه ناامیدی نیست...!

پ.ن2: الان دو روزه امتحاناتم تموم شده!

پ.ن3: یه صلوات با عجل فرجهم واسه دل امام زمان(عج) بفرست!

پ.ن4: یاعلی و التماس دعا

پ.ن5: چمران به روایت غاده

نوشته شده در دوشنبه 90 تیر 6ساعت ساعت 8:30 صبح توسط مهم نیست کی هستی و از کجایی؟| نظر
طبقه بندی: امتحان تابستون دانشگاه بارون صلوات